۱۳۹۰ اسفند ۲۰, شنبه

دایناسور رژیم قاتل آخوندی به فرمایشی بودن انتخابات مجلس اعتراف کرد

به گزارش ایسنا خبرگزاری دانشجویان ایران،  جنتی، دبیر شورای نگهبان، در خطبه های دیروز نماز جمعۀ تهران در اظهاراتی در خصوص انتخابات اخیر مجلس نهم گفت : "از مردم به دلیل رأی ندادن به افرادی که نباید انتخاب می شدند، تشکر می کنم." دبیر شورای نگهبان در ادامۀ این سخن افزود : "مردم به افرادی که به هر دلیل شورای نگهبان تأئید صلاحیت کرد چه از نمایندگان و چه از سوی کاندیداها، رأی ندادند و این موجب خوشحالی ما شد."
روزنامۀ "جمهوری اسلامی" در سرمقالۀ امروزش سخن  جنتی را "عجیب" توصیف کرده که به هیچ وجه منطبق با معیارهای قانونی و وظایف این نهاد نیست.
به نوشتۀ مقاله نویس "جمهوری اسلامی" اینکه چرا شورای نگهبان با رد صلاحیت از عده ای آنان را محروم از شرکت در انتخابات می کند، موضوعی است که خود شورای نگهبان باید پاسخگوی آن باشد. اما، به نوشتۀ "جمهوری اسلامی" ابراز خرسندی دبیر شورای نگهبان از رأی نیاوردن عده ای کاملاً بی‌معنی و غیرقانونی است و تأئید سخن منتقدان جمهوری اسلامی است که بر غیرآزاد و غیرعادلانه بودن انتخابات در ایران تأکید می کنند که در به وجود آمدن آن اتفاقاً شورای نگهبان نقش کلیدی را دارد.

پیشتر  خامنه ای در ملاقات با اعضای مجلس خبرگان رهبری ضمن گسترده خواندن حضور مردم در انتخابات مجلس نهم، گفته بود : "در این انتخابات مردم به اصل نظام رأی دادند."
از آنجا که اصل نظام اسلامی ایران منطبق با اصل ۱۱۰ قانون اساسی ولایت فقیه و به تبع شخص ولی فقیه است، برخی ناظران سخن  خامنه ای را این طور برگرداندند که در واقع "مردم به طور گسترده به شخص آیت الله خامنه ای رأی دادند." اما، منتقدان نیز با استناد به همین گفته و نرخ پایین مشارکت، گفته اند که در اصل رأی دهندگان به اصل مورد استناد رهبر حکومت اسلامی ایران رأی ندادند.

۱۳۹۰ اسفند ۱۸, پنجشنبه

درگذشت سیمین دانشور پس از یک دوره بیماری

روز جهانی زن؛ دهها فعال زن ایرانی، همچنان در حبس و بازداشت و محرومیت از حقوق اجتماعی

 
روز جهانی زن؛ دهها فعال زن ایرانی، همچنان در حبس و بازداشت و محرومیت از حقوق اجتماعی
 
به نقل از جـــرس :
 روز هشتم مارس به عنوان روز جهانی زن در سال ۲۰۱۲ در حالی سپری می‌شود که ۳۴ زندانی زن با داشتن بیش از ۲۰۰ سال حکم در زندان‌ به سر می‌برند.

تارنمای خانه حقوق بشر ایران اسامی و اطلاعات ۴۷ زندانی سیاسی زن که به خاطر فعالیت‌ها و عقاید خود در بازداشت به سر می‌برند جمع‌‌آوری کرده و انتشار داده است.
از میان این ۴۷ زندان ۳۴ نفر آن‌ها با حکم‌های سنگین حبس در زندان به سر می‌برند و ۱۴ تن از آنان در بازداشت به سر می‌برند و در انتظار صدور حکم هستند. ۳۴ زندانی زنی که برای آن‌ها حکم صادر شده است در مجموع به ۲۰۸ سال و ۸ ماه زندان محکوم شده‌اند و در مجموع باید بیش‌ از دو قرن در زندان به سر می‌برند. سنگین‌ترین احکام صادر شده برای زندانیان زن مربوط به زنیب جلالیان فعال کرد با داشتن حبس ابد، مهوش ثابت و فریبا کمال‌آبادی از رهبران جامعه‌ی بهاییان در ایران با ۲۰ سال زندان برای هر کدام و سپس فرح واضحان با ۱۷ سال زندان است.

زندانیان زن:

زنیب جلالیان شهروند کرد متولد سال ۱۳۶۱ در شهر ماکو ایران است و از سن ۲۵ سالگی در زندان به سر می‌برد. زینب جلالیان در سال ۱۳۸۸ به اتهام «محاربه» از طریق همکاری با حزب پژاک به اعدام محکوم شد. اما در طی ماه‌های گذشته این حکم به حبس ابد تبدیل شد. جلالیان هم اکنون در زندان کرمانشاه به سر می‌برد.

فریبا کمال‌آبادی ۴۸ ساله و مهوش ثابت ۵۷ ساله شهروند بهایی و دو تن از هفت مدیر زندانی جامعه‌ی بهایی در ایران هستند. کمال آبادی در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ماه ۱۳۸۷ و ثابت در تاریخ ۱۵ اسفند ماه ۱۳۸۶ بازداشت شده و تاکنون در زندان به سر می‌برند. این دو از طرف شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه به اتهامات «جاسوسى، اقدام علیه امنیت کشور و محاربه» به ۲۰ سال زندان محکوم شده‌اند. در طول مدت بازداشت تاکنون به زندان‌های رجایی‌شهر کرج و زندان قرچک ورامین نیز تبعید شده‌اند، اما اکنون در بند عمومی زنان زندان اوین هستند. کمال‌آبادی وثابت در طول مدت بازداشت تاکنون به مرخصی نیامده‌اند.
فرح واضحان شهروند ایرانی دو روز بعد از حوادث روز عاشورای تهران، در سال ۱۳۸۸ در تاریخ ۸ دی ماه و در پی بازداشت‌های گسترده شهروندان معترض به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری در ایران، در منزل خود بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین و سلول‌های انفردی آن منتقل شد. وی ابتد به اتهام محاربه به اعدام محکوم شده بود، اما این حکم پس از نقض در دیوان عالی کشور و ارجاع به شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه به ۱۷ سال زندان همراه با تبعید به زندان رجایی‌شهر تبدیل شد. واضحان از که از بیماری نیز رنج می‌برد و تحمل حبس برای وی مشکل است هم اکنون در بند عمومی زندان اوین به سر می‌برد. وخامت حال وی در ماه‌های گذشته چندین بار موجب شد وی به بیمارستان منتقل شد، وی دو بار نیز به مرخصی درمانی بیاید، اما با وجود نیاز مداوم به درمان پزشکی و عدم پایان معالجات به زندان بازگردانده شده بود.
وی در روز جاری نیز با عدم تمدید مرخصی بار دیگر به زندان اوین بازگردانده شد. این در حالی است که وضعیت جسمی وی بسیار بد است.

مریم اکبری منفرد از شهروندان معترض به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ در ایران نیز از دیگر زندانیانی زنی است که حکم سنگینی دارد. وی از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به اتهام محاربه به ۱۵ سال زندان محکوم شده و هم اکنون در بند عمومی زنان زندان اوین به سر می‌برد. وی تاکنون از حق استفاده از مرخصی محروم بوده است.

مطهره بهرامی حقیقی که با ۶۱ سال سن مسن‌ترین زندانی زن در این لیست ۴۷ نفره است به همراه ریحانه حاج ابراهیم دباغ که هر دو فاقد سابقه و فعالیت سیاسی هستند از دیگر کسانی هستند که به ترتیب با احکام سنگین ۱۰ سال و ۱۵ سال زندان روبرو شده و هم اکنون در بند عمومی زنان زندان اوین هستند. این دو در روز شش دی ماه ۱۳۸۸ در منزل خود بازداشت شده و تاکنون در زندان به سر برده و از حق مرخصی نیز محروم بوده‌اند. همسر و پسر بهرامی حقیقی نیز هم اکنون در زندان به سر می‌برند.
بهاره هدایت متولد سال ۱۳۶۰ فعال دانشجویی و عضو شورای مرکزی و سخنگوی دفتر تحکیم وحدت نیز با محکومیت ۱۰ ساله در بند عمومی زنان زندان اوین به سر می‌برد. هدایت از تاریخ ۱۰ دی ماه سال ۱۳۸۸ بازداشت شده و زندانی است. وی از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی محمد مقیسه به ۹ سال و نیم زندان محکوم شد. اتهامات وی فعالیت تبلیغی علیه نظام از طریق مصاحبه با رسانه‌های بیگانه،توهین به رهبری،توهین به رییس جمهور،اخلال در نظم عمومی از طریق شرکت در تجمعات غیرقانونی اعلام شده بود.
همچنین وی در طی ماه‌های گذشته بار دیگر به خاطر نامه‌ نوشتن به مناسبت روز دانشجو در زندان محاکمه و به ۶ ماه زندان دیگر محکوم شد.

فاطمه رهنما شهروند ۵۲ ساله نیز با حکم سنگین در تبعید در زندان به سر می‌برد. فاطمه رهنما در تاریخ ۷ مرداد ماه ۱۳۸۸ در جریان بازداشت‌های گسترده حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری در ایران بازداشت شد. وی در جریان پرونده شاپور کاظمی برادر زهرا رهنورد به خاطر تحت فشار گذاشتن میرحسین موسوی بازداشت شده بود.
رهنما از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیرعباسی به اتهام «ارتباط با سازمان مجاهدین» به ۱۰ سال زندان و تبعید محکوم شد که این حکم در دادگاه تجدیدنظر نیز تأیید شد. وی مبتلا به سرطان است و تاکنون نیز از حق استفاده از مرخصی محروم بوده است. حتا در طی چند ماه گذشته که مادر وی نیز درگذشت اما اجازه‌ی مرخصی به او داده نشد. وی هم اکنون در زندان سپیدار اهواز محکومیت خود را سپری می‌کند.
روناک صفارزاده فعال کرد و فعال حقوق زنان و عضو کمپین یک میلیون امضا از تاریخ ۱۶ مهر ماه سال ۱۳۸۶ در زندان به سر می‌برد. صفارزاده در تاریخ ۲۴ فروردین ماه ۱۳۸۸ از سوی شعبه یک دادگاه انقلاب اسلامی شهر سنندج در کردستان به شش سال و هفت ماه زندان محکوم شد. در کیفرخواست صادره حکم «محاربه» برای وی در نظر گرفته شده بود که در دادگاه از این اتهام تبرئه شد. وی هم اکنون در زندان زنجان به سر می‌برد.

هانیه فرشی شتربان و لادن مستوفی به اتهام فعالیت در یک انجمن اینترنتی و بررسی ونقد حجت‌ها واستدلال‌های متعارف دراندیشه دینی در تیر ماه سال ۱۳۸۹ بازداشت شده و به ترتیب به هفت و دو سال و نیم زندان محکوم شده‌اند. اتهامات این دو وب‌نگار توهین به مقدسات و توهین به رهبری اعلام شده بود.
نسرین ستوده وکیل برجسته ایرانی و فعال حقوق بشر از دیگر زندانیانی است که به همراه موکلان سابق خود هم اکنون در زندان به سر می‌برد. ستوده در تاریخ ۱۳ شهریور ۱۳۸۹ پس از مراجعه به دادسرای ویژه اوین بازداشت و به سلول‌های انفرادی زندان اوین منتقل شد.

حکم نسرین ستوده از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیرعباسی صادر شد و بر اساس آن نسرین ستوده وکیل دادگستری به ۱۱ سال زندان تعزیری، ۲۰ سال ممنوعیت خروج از کشور و ۲۰ سال محرومیت از وکالت محکوم شد. این حکم بر پایه اتهاماتی همچون «تبایغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت ملی و عدم رعایت حجاب اسلامی» صادر شد.

این حکم در دادگاه تجدیدنظر استان تهران به شش سال زندان کاهش پیدا کرد. این وکیل مدافع حقوق بشر نیز تاکنون از حق استفاده از مرخصی محروم بوده و مسئولین زندان اوین تاکنون بارها با کارشکنی‌های مختلف ملاقات‌های هفته‌گی وی را نیز دچار مشکل کرده یا باعث قطع آن شده‌اند.

نازنین خسروانی روزنامه‌نگار متولد سال ۱۳۵۵ است که به تازه‌گی و در همین روزهای اخیر به جمع زندانیان سیاسی در ایران اضافه شده است. وی ابتدا بامداد روز چهارشنبه ۱۲ آبان ماه سال ۱۳۸۹ در منزل پدری بازداشت و پس از چهار ماه از زندان آزاد شده بود.
این روزنامه‌نگار در تاریخ ۲۷ فروردین ۱۳۹۰ از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی پیرعباس به شش سال حبس تعزیری محکوم شد که این حکم در دادگاه تجدیدنظر به تأیید رسید. خسروانی در تاریخ ۱۵ اسفند ماه جاری برای اجرای حکم خود را به زندان اوین معرفی کرد.

نسرین قدیری، ناهید قدیری، رزیتا واثقی و سیما اشراقی چهار شهروند دیگر بهایی هستند که هر کدام حکم پنج سال زندان دریافت کرده و در زندان به سر می‌برند. نسرین قدیری از تاریخ ۲۴ تیر ماه ۱۳۸۹ برای اجرای حکم بازداشت شده و در زندان وکیل‌آباد مشهد به سر می‌برد. ناهید قدیری نیز از تاریخ ۲۴ اسفند ماه ۱۳۸۸ بازداشت شده و در همین زندان به سر می‌برد.

رزیتا واثقی نیز در همان تاریخ ۲۴ اسفند ماه ۱۳۸۸ همراه ناهید قدیری بازداشت و با اتهامات مشابه «تبلیغ آیین بهایی» و «توهین به مقدسات» در زندان وکیل‌آباد مشهد به سر می‌برد. سیما اشراقی دیگر شهروند بهایی نیز از تاریخ ۷ بهمن ماه ۱۳۸۸ با اتهامات «تبلیغ علیه نظام، اقدام علیه امنیت ملی و توهین به مقدسات» و حکم پنج سال زندان در همین زندان در شهر مشهد به سر می‌برد.

منیژه منزویان دیگر زندانی بهایی نیز با حکم سه سال زندان هم اکنون در زندان اوین به سر می‌برد. منیژه منزویان اول بار در تاریخ ۲۷ خرداد ماه سال ۱۳۸۸ پس از ورود مأموران امنیتی به منزلش و تقتیش آن بازداشت و به زندان سمنان منتقل شد. وی ۱۳ روز بعد در تاریخ ۹ تیر ماه ۱۳۸۸ با قرار وثیقه از زندان آزاد شد. اما بار دیگر برای اجرای حکم خود در تاریخ هشت اسفند ماه ۱۳۸۸ بازداشت شد که تاکنون نیز در زندان است.

طره‌ی طقی‌زاده شهروند دیگر بهایی محکومیت خود را در زندان شهید کچویی ساری سپری می‌کند. این شهروند بهایی به ۲۲ ماه حبس تعزیری محکوم شده از تاریخ ۱۸ دی ماه ۱۳۸۹ در زندان به سر می‌برد.

کبری بنازاده امیری شهروند ۵۶ ساله در تاریخ ۲۷ دی ماه ۱۳۸۷ در فرودگاه «امام خمینی» تهران هنگامی که قصد سفر به کشور عراق را داشت، همراه ۱۸ تن دیگر بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد. دلیل بازداشت بنازاده امیری و همراهان وی، قصد عزیمت آنان به قرارگاه اشرف در عراق و دیدار با فرزندان‌شان بود. وی از آن زمان تاکنون در زندان به سر می‌برد.
بنازاده امیری از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه به ۵ سال زندان توأم با تبعید به زندان رجایی‌شهر محکوم شد که این حکم در دادگاه تجدید نظر استان تهران نیز مورد تأیید قرار گرفت.

کفایت ملک‌محمدی شهروند ۶۰ ساله از جمله کسانی است که در روز ۶ دی ماه ۱۳۸۸ بازداشت شد. کفایت ملک محمدی به اتهام «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور» در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه، به ۵ سال حبس، محکوم شد. وکیل وی با توجه به شرایط سنی محمدی که حدودا ۶۰ ساله است، به حکم صادر شده اعتراض کرد و پرونده وی به شعبه ۵۴ تجدید نظر ارسال شد، اما این حکم در دادگاه تجدیدنظر به تأیید رسید. وی هم اکنون بدون مرخصی در بند عمومی زنان زندان اوین به سر می‌برد.
شبنم مددزاده متولد سال ۱۳۶۷ نایب رئیس شورای تهران دفتر تحکیم وحدت و دبیر سیاسی انجمن دانشجویان دانشگاه تربیت معلم تهران است که در تاریخ ۲ اسفند ماه ۱۳۸۷ به همراه برادرش فرزاد مددزاده بازداشت شده و با دریافت حکم ۵ سال زندان در بند عمومی زنان زندان اوین به سر می‌برد. وی به اتهام «محاربه و اقدام علیه امنیت ملی» از طرف شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی محمد مقیسه به پنج سال زندان با تبعید محکوم شده است.
مددزاده نیز از جمله زندانیان سیاسی زن است که تاکنون از حق استفاده از مرخصی محروم بوده است.

عاطفه نبوی فعال دانشجویی و دانشجوی کارشناسی ارشد و محروم از تحصیل متولد سال ۱۳۶۲ است که بعد از خرداد سال گذشته و در شروع دستگیری‌های گسترده بازداشت در ایران بعد از انتخابات ریاست جمهوری بازداشت شد. نبوی در تاریخ ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ همراه پسر عمویش ضیاالدین نبوی و شش نفر دیگر از دوستانش بازداشت در منزل بازداشت شده بود.
نبوی از سوی شعبه ۱۲ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی «قمی» به چهار سال حبس تعزیری محکوم شد. اتهامات او عبارت بودند از: «ارتباط با سازمان مجاهدین و شرکت در تظاهرات ۲۵ خرداد ماه ۱۳۸۸» که تظاهرات میلیونی بر ضد دولت احمدی‌نژاد در ایران بود. نبوی نیز تاکنون از حق استفاده از مرخصی محروم بوده و هم اکنون در بند عمومی زنان زندان اوین به سر می‌برد.

معصومه یاوری از شهروندان بازداشت شده در حوادث پس از انتخابات است که او نیز در زندان اوین به سر می‌برد. یاوری در تظاهرات روز قدس در تاریخ ۲۷ شهریور ماه سال ۱۳۸۸ در اعتراض به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری در ایران بازداشت شده بود.
یاوری ابتدا متهم به «محاربه» بود و نماینده دادستان تهران برای وی تقاضای مجازات اعدام کرده بود، که سپس به ۷ سال حبس تعزیری در زندان رجایی شهر محکوم شد. این حکم بعد از دو سال شکسته شد و وی به دو سال و نیم زندان محکوم شد.

اشرف علیخانی وبلاگ‌نویس و نویسنده وبلاگ‌ «سبد سبد ستاره» و کارشناس علوم اجتماعی از خرداد ماه ۱۳۹۰ بازداشت و راهی زندان اوین شده است. علیخانی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به ریاست قاضی صلواتی در مرداد ماه و شهریور ماه ۱۳۸۹ محاکمه شد. وی به اتهام «اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرایم علیه امنیت ملی کشور، از طریق شرکت عامدانه در اغتشاشات خیابانی، فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران از طریق ارتباط با شبکه ماهواره‌ای ضد انقلاب و ارسال ایمیل و انتشار مطالب موهن نسبت به نظام اسلامی در فضای مجازی، وبلاگ و تحریک دیگران به شرکت در تجمعات غیر قانونی و اغتشاشات و مقابله با نظام جمهوری اسلامی، نگهداری و استفاده از تجهیزات دریافت از ماهواره» به ۳ سال حبس قطعی محکوم و این حکم در اسفند ماه گذشته در شعبه ۵۴ دادگاه تجدیدنظر استان تهران تایید شد.

زینب بایزیدی متولد سال ۱۳۶۰ در شهر مهاباد فعال حقوق زنان ، فعال کرد و عضو کمپین یک میلیون امضاء است که از تاریخ ۱۹ تیر ماه ۱۳۸۷ زندانی است. «گزینش نام کردی «زیلان» برای فروشگاه خود و فعالیت در کمپین یک میلیون امضا» دو اتهام زینب بایزیدی بود که به خاطر آن توسط دادگاه انقلاب شهرستان مهاباد در یک محاکمه شتابزده وی را به تحمل چهار سال حبس تعزیری در زندان مرکزی شهرستان زنجان محکوم کرد.
پروین مخترع مادر کوهیار گودرزی، فرحناز رحیمی، طاهره نوروزی، سیما سبتو، سمیرا ممتازیان، مژده فلاح، ماندانا کمالی، یکتا فهندژ، مژگان عمادی، فرین راسخی شهروندان زن بهایی، شیرین قنبری شهروند مسیحی و صدیقه مرادی شهروند از جمله زنانی هستند که در شهرهای مختلف کشور بازداشت شده و بلاتکلیف در زندان به سر می‌برند.

سیما رجبیان از نیز از دیگر شهروندان زن پرتعداد زندانی ببایی در ایران است که برای اجرای حکم دو سال زندان خود از تاریخ ۲۴ تیر ماه ۱۳۸۹ بازداشت شده و در زندان وکیل‌آباد مشهد به سر می‌برد. «تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی، اقدام علیه امنیت داخلی کشور با عضویت و فعالیت در تشکیلات فرقه ضاله بهائیت، تبلیغ وارتباط با بیگانگان پس از مسافرت به خارج از کشور، برگزاری اجتماعات غیر قانونی، نشر و توزیع سی دی و کتب ضاله بهائیت» از جمله اتهامات وی در دادگاه بود.

مهدیه گلرو محروم از تحصیل،‌ دبیر انجمن اسلامی دانشکده اقتصاد علامه طباطبایی، نائب دبیر انجمن اسلامی دانشگاه علامه طباطبایی در سال ۱۳۸۵ از فعال دانشجویی زندانی در زندان اوین است. مهدیه گلرو در تاریخ ۱۱ آذر ماه۱۳۸۸ همراه همسرش، وحید لعلی‌پور، در ساعت هفت صبح با ورود بدون حکم تعداد زیادی از مأموران امنیتی به خانه‌اش بازداشت و به زندان اوین و سلول‌های انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد.

گلرو در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیرعباسی محاکمه و سرانجام به ۲ سال ۴ ماه زندان محکوم شد. مهدیه گلرو که به خاطر نوشته‌ی خود از درون زندان در سال ۱۳۸۹ به مناسبت روز دانشجو خود از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به شش ماه حبس تعزیری محکوم شده بود. در تاریخ ۱۱ آبان ماه ۱۳۹۰ با تأیید این حکم در دادگاه تجدیدنظر مواجه شد. وی که باید در تاریخ ۳۰ آبان ماه ۱۳۹۰ با پایان دوره محکومیت از زندان آزاد می‌شد، از این تاریخ محکومیت شش ماهه خود را در زندان اوین آغاز کرد. همسر وی نیز اکنون دوران محکومیت خود را در زندان سپری می‌کند.

ژیلا کرم‌زاده مکوندی فعال حقوق زنان، شاعر و از همراهان مادران پارک لاله از دی ماه سال جاری دوران محکومیت دو ساله خود را آغاز کرده و در بند عمومی زنان زندان اوین به سر می‌برد. کرم‌زاده از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی مقیسه به ۲ سال حبس تعزیری و ۲ سال حبس تعلیقی محکوم شده است.

محبوبه کرمی هم از زندانیان سیاسی زن محکوم در بند زنان زندان اوین است که دوران محکومیت سه ساله‌ی خود را سپری می‌کند و تاکنون به مرخصی نیامده است. این حکم از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به اتهام «فعالیت حقوق بشری، فعالیت تبلیغی علیه نظام، اجتماع و تبانی با قصد ارتکاب جرایم علیه امنیت کشور و “نشر اکاذیب صادر شده بود. کرمی از تاریخ ۲۵ اردیبهشت ماه ۱۳۸۹ در زندان به سر می‌برد.

نازیلا دشتی شهروند و مادر دو زندانی سیاسی است که آن‌ها به تازگی از زندان آزاد شده‌اند. وی از تاریخ ۶ خرداد ماه ۱۳۸۸ برای اجرای حکم سه سال زندان خود بازداشت شده است. وی در روزهای پایانی محکومیت خود در زندان اوین به سر می‌برد و در روزهای آینده آزاد خواهد شد.

فرشته شیرازی فعال حقوق زنان و از اعضای فعالان کمپین یک میلیون امضا در شهر آمل در تاریخ ۱۲ شهریور ماه ۱۳۹۰ در پی احضار به اداره اطلاعات آمل بازداشت و تاکنون در زندان به سر می‌برد. شیرازی در تاریخ ششم مهرماه ۱۳۹۰ در دو دادگاه به سه سال حبس تعزیری و هفت سال ممنوع الخروجی محکوم شد.
مریم جلیلی و میترا زحمتی دو شهروند مسیحی هستند که در بهار سال ۱۳۹۰ بازداشت و هر کدام به دو سال و نیم زندان محکوم شده‌اند. این دو محکومیت خود را در زندان اوین می‌گذرانند.

نفر چهل و هشتم و آخرین زندانی، شخصی است که مسئولین قضایی بازداشت‌اش را اعلام نکرده و هیچ قاضی حکمی در این مورد وی صادر نکرده‌اند. در زندان به سر نمی‌برد و در هیچ دادگاهی محاکمه نشده است. زهرا رهنورد متولد سال ۱۳۲۴ که در واقع مسن‌ترین زندانی سیاسی زن ایران اوست از ۲۶ بهمن ماه ۱۳۸۹ در حصر خانگی و در محلی نامعلوم به همراه همسر خود به سر می‌برد. و از کلیه حقوق قانونی خود به عنوان یک زندانی محروم است.

۱۳۹۰ اسفند ۱۶, سه‌شنبه

جمهوری اسلامی و ادامه ی تحقیر زنان و زیر پا گذاشتن حقوق قانونی ایشان

به نقل از شبکه خبر تلوزیون من و تو

نمایندگان مجلس اسلامی قانونی را تصویب کردند که در صورت تأئید آن از سوی شورای نگهبان ثبت ازدواج موقت در دفاتر اسناد رسمی کشور را الزام آور نمی سازد. به موج قانون جدید زوج ها ناچار نیستند که ازدواج موقت خود را رسماً به ثبت برسانند مگر اینکه خود داوطلبانه تصمیم به ثبت رسمی آن بگیرند یا اینکه زن در زمان عقد باردار شود.
اگر چه برخی مصوبۀ مجلس را به منزلۀ خلع سلاح قانون در قبال آسیب ها، از جمله فحشا دانسته اند، اما کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس در بررسی لایحۀ مصوب مجلس بر این موضوع تأکید داشته که قانونگذار در روابط خصوصی افراد دخالت نکند. سعید معیدفر جامعه شناس و پژوهشگر اجتماعی با اشاره به مصوبۀ مجلس اسلامی گفته است که هدف قانونگذار از غیرالزامی کردن ثبت ازدواج موقت جرم زدایی از واقعیتی است که به عرف تبدیل شده تا به این ترتیب قاضییان ناچار نباشند دائماً قانون را نادیده بگیرند.

۱۳۹۰ اسفند ۱۵, دوشنبه

پیشکش به مهدی خزعلی عزیز و غصه هایشان که شبیه غصه های ما است


بنام آرام کننده ی غصه ها



غصه های من



غصه های من شبیه فقر نان سفره هاست

شبیه سرخی صورت بی سیلی

غصه های من شبیه درد شعر شاملوست

شبیه آن صدای آسمانی اش

غصه های من شبیه پینه های دست پیرمرد است

شبیه خنده های مزرعه

غصه های من شبیه تکه های کاج در دست تاج است

شبیه ناله های بی گناه یک تبر

غصه های من شبیه نینوای شعمدانی و حسن یوسف است

شبیه کربلای گرم باغچه

غصه های هم شبیه قصه های شهر خفته است

شبیه شب نخفتن پدر

غصه های من شبیه مادران داغدیده است

شبیه رنج سرد دلهایشان

غصه های من شبیه لحظه های التماس کودک است

شبیه خواهش اشک چشم هایش

غصه های من شبیه غربت وطن پرستان دل مرده است

شبیه هر غروب و هر طلوع ناگزیر

غصه های من شبیه مرگ رویای توست

شبیه لحظه ی تولد وطن

غصه های من شبیه تکرار شوریدگی است

شبیه ترد گفتنت

غصه های من شبیه کوه غصه های ماست

شبیه بودن و نبودن

غصه های من شبیه دست مردم است

شبیه خالی شدن

غصه های من شبیه رود خون آزادی است

شبیه آن شهید بی قبر

غصه های من شبیه میله های سلول توست

شبیه تلخ انفرادی ات

غصه های من شبیه جای هر شکنجه است

شبیه تازیانه ها تجاوز

غصه های من شبیه اعتراف زرد زورکی است

شبیه ترس بی زبان

غصه های من شبیه قتل عام یک صداست

شبیه آغوش مادرت

غصه های من شبیه عقده های دختران چادر است

شبیه نعره های باکره

غصه های من شبیه عفریته ی کسالت است

شبیه آخرین دم و باز دم

غصه های من شبیه درد سقف خانه هاست

شبیه چکه های آب

غصه های من شبیه رنگ های نقاشی کودکی است

شبیه آخرین نفس های یک مداد رنگی

غصه های من شبیه خواب کودکان نوروز و عیدی است

شبیه کفش نو لباس نو

غصه های من شبیه فردا ، نداشتن ، قفس شده است

شبیه امروز و دیروز

غصه های من شبیه رنگ پر رنگ سبز و بهار است

شبیه ندا ، سهراب و ترانه

غصه های من شبیه شهید و خیابان و نعره است

شبیه جوی خون مولیان

غصه های من شبیه شعر من ستمدیده است

شبیه دست های من

غصه های من شبیه این شباهت نفرین شده است

شبیه تلخ روز ستم

غصه های من شبیه آینده و کودکم کودکت کودکان ماست

شبیه قرن های بعد

غصه های من شبیه انتظار تلخ بابا شنیدن است

شبیه یک صدای بچگانه

غصه های من شبیه یک نگاه جامانده در نگاه همسر است

شبیه مرد بی ملاقات

غصه های من شبیه ایستادگی های سال ها زن است

شبیه فروغ و تا ابد

غصه های من شبیه طعم تلخ و طنز یک نمایش است

شبیه هنر در قفس

غصه های من شبیه غارت سرزمین مادری است

شبیه چاه های چپاول

غصه های من شبیه صیغه های پشت منبر است

شبیه لحظه ی دروغ و دین

غصه های من شبیه یک هزار و چارصد سال بردگی است

شبیه دزدیدن زبان مادری

غصه های من شبیه ایران نباشد تن من مباد است

شبیه مارهای شانه اش

غصه های من شبیه دست ما در آسمان بی کران شده است

شبیه مچبند سبز

غصه های من شبیه روزهای ماه خرداد و دروغ است

شبیه رای و پس گرفتنش

غصه های من شبیه شانه های بی خدا حافظی است

شبیه بدرود رود

غصه های من شبیه غصه ها و هق هق قرن های توست

شبیه بغض و لرزشش

غصه های من شبیه یک درخت و یک برگ روی آخرین شاخه است

شبیه خش و خش پاییز

غصه های من شبیه آن شب و طناب و چار پایه هاست

شبیه رقص روی ذهن ها

غصه های من شبیه شیحه ی سنگ های بی گناه سمت توست

شبیه نشکستنت

غصه های من شبیه زوزه ی گلوله از رسیدن به قلب توست

شبیه باران تیر

غصه های من شبیه آرش و کمان و تیر اوست

شبیه ایران و کوه

غصه های من شبیه اشک رستم و خنده های سهراب است

شبیه یک تراژدی

غصه های من شبیه ناله های واژه ی مرد است

شبیه خودکشی

غصه های من شبیه شعر من شبیه بی ردیف و قافیه است

شبیه این قلم

غصه های من شبیه هر چه باشد مهم نیست

شبیه سرزمین ماست

غصه های من شبیه من شبیه تو شبیه ماست

شبیه روز پیروزی





اسفند ماه نود / 3.2012