۱۳۹۰ آذر ۱۸, جمعه

بالاترین بالاترین است و تاثیر گذار ترین ... اگر


بنام آنکه دستم را زبان داد

چندیست در حضرت بالاترین لینک هایی حول محور ورود مبارزانی می رسد و دوستانی هم محبت می کنند و روی این مبحث مانور می دهند ...
نکته ای که به ذهن الکنم آمد این بود که اگر خود خدا هم بیاید و در جناب بالاترین عضو شود ایان عزیز ما رها نمی شود از دست دژخیمان آخوند و همچنان به دور خود خواهیم چرخید و چرخید و چرخید ...
به گمان حقیر حضور دوست خوبمان جناب مصطفایی و جناب ولیعهد و ... تاثیری نخواهد گذاشت بر سرنوشت ما و وطن اسیری که دارد می رود در باد ...
این عزیزان و یا هر عزیز دیگری که می آید بی شک قلبش برای وطنش میتپد و عاشق بوی خاک وطنی است که تمام زندگی اش از انجا جوانه زده است ولی این عزیزان به شرطی می توانند تاثیر گذار باشند که با تمام اختلاف نظری که طبیعی است بین انسان ها با دیدگاه های مختلف باشد همدیگر را تحمل کنند و شنیدن سخنان یگدیگر را تاب بیاورند
به غیر از آن اندک مزدورانی که بی شک به حریم حضرت بالاترین راه پیدا کرده اند و تقریبا همه می شناسند ایشان را الباقی که قلم می زنند برای وطن و وطن است
بیایید برای یک بار هم که شده القاب چپ و راست و سلطنت طلب و هر وازه ای که بوی متعفن جدایی ئه مبارزان در راه آزادی را می دهد به دور بریزیم و به هم کمک کنیم و همفکری بدهیم در راه رسیدن به لحظه ی موعود
لحظه ی موعود لحظه ای است که سید علی خامنه ای ها و احمدی نزاد ها و جنتی ها و دیگر جیره خوارانی که مثل زالو به جان دارایی های سرزمین عزیزمان افتاده اند به دنبال لانه ای هستند که شاید چند صباحی بیشتر نفس منفورشان را بدمند
روزها و ماه ها و سال هاست که اموال این سرزمین دارد چپاول می شود و روسیه ها و چین ها از یک طرف و اعراب بادیه نشین از یک طرف و دیگر دولی که چشم به طلای سیاه سرزمین ما دارند در حال مکیدن روح و جان سرزمین عزیز ما هستند
باور کنید تا وقتی که در این فضاهای مجازی این هم اندیشی و اتحاد صورت نگیرد در خیابان هیچ اتفاقی نمی افتد
فکر می کنید سال هشتاد و هشت چگونه رژیم به خود لرزید ؟
همه چیز از اتحاد من و شما و دیگران در بلاگ ها و فیس بوک و همین بالاترین شکل گرفت و دجال سرزمین ما تا به خود بیاید قافیه را باخت و مثل تمصاح اشک ریخت و توله هایش هم عوام فریبی کردند و زدند و کشتند و بردند
هر وطن پرست و مبارزی که وارد بالاترین می شود قدمش روی چشم ولی بداند که اگر با هم نباشیم بالاترین وبلاگی بیش نخواهد بود که آپیدن و ناپیدنش توفیر ندارد
و بی شک این ره به ترکستان خواهد رفت و آخوند های دزد عبایشان ابریشم می شود و عمامه هاشان کلفت تر و ...
از هر قوم اندیشه و نام و ایل و تبار و قلمی که هستیم ؛ بزرگ و کوچک با هم باشیم تا این رژیم خونخوار آخوند به زانو درآید و به خانه هایمان بازگریم و دوباره عطر کوچه پس کوچه های وطن ما را مست خود کند و ...
شاملوی بزرگ می فرمایند :
باید ایستاد و فرود آمد بر آستان دری که کوبه ندارد
چرا که اگر به گاه آمده باشی دربان به انتظار توست
...
رویاهات رو از دست نده ؛ بذار بارون ماچت کنه
به مهر
رویاهاتو از دست نده بذار بارون خیست کنه/ حضرت شاملو

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر